منصور دوانیقی

۱۹ – نقشه قتل در ربذه

منصور دوانیقی به بهانه سفر حج از بغداد راهی مکه شد و سپس به جهت اجرای نقشه قتل امام صادق علیه السلام مدتی در مدینه ماند ونقشه دیگری برای قتل امام صادق علیه السلام طراحی کرد، به همین جهت روزی به آبادی «ربذه» در ۱۰۰ کیلومتری شهر مدینه رفت تا هدف شوم خود را عملی کند. دستور داد امام صادق علیه السلام را هر چه زودتر از مدینه بیاورند و با عصبانیت می گفت: « خدا مرا بکشد اگر او را نکشم؛ خدا زمین را از خون من سیراب کند اگر زمین را از خون او سیراب نکنم»؛ مأموران به مدینه رفتند و حضرت را دستگیر کردند و به ربذه آوردند. امام قبل از ورود به اتاق زیر لب ذکری را زمزمه کرد و سپس داخل شد. منصور که تا لحظاتی پیش در اوج خشم بود ناگهان با دیدن حضرت برخاست و گفت: مرحبا ای پسر عمو، مرحبا يابن رسول الله! آنگاه امام صادق را کنار خود نشاند و دستور داد غذایی بیاورند. همه با تعجب نگاه کردند و دیدند او همراه حضرت غذا خورد و هر چه را که امام فرمود قبول کرد. سپس دستور داد آن حضرت را به مدینه بازگردانند! با خروج امام صادق علیه السلام یکی از اصحاب عرض کرد: «یابن رسول الله، دیدم که قبل از آمدن شما منصور چه می گفت و هنگام ورود زمزمه ای کردید، و دیدم چه تغییری در رفتار منصور ایجاد شد. آنچه را خواندید به من نیز بیاموزید، حضرت فرمود: «این دعا را خواندم: ما شاء الله ما شاء الله لا يأتى بالخير إلا الله ما شاء الله ما شاء الله لا يصرف السوء إلا الله ما شاء الله ما شَاءَ اللهُ كُلُّ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ مَا شَاءَالله لا حول و لا قُوَّةَ إِلا بالله.» بحارالانوار، جلد ۴۷، صفحه ۱۸۳.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا