یکی از جاسوسان حکومتی به منصور دوانیقی گزارش داد، معلی بن خنیس خدمتکار امام صادق علیه السلام، مردم را به سوی حضرت دعوت می کند و اموال بسیاری برای او جمع کرده است.
منصور برای دومین بار امام صادق علیه السلام را به کوفه احضار کرد. امام صادق علیه السلام لباسی سفید پوشید و کمربند سفیدی به کمر بست. وقتی امام صادق علیه السلام با این شمایل نزد منصور وارد شد، او به حضرت گفت: «خود را شبیه پیامبران کرده ای؟» حضرت فرمود: «آیا مرا از فرزندان انبیا جدا می پنداری؟!
منصور گفت: به من خبر داده شده معلی بن خنیس که از یاران توست مردم را به سوی تو فرا می خواند و برایت اموال جمع می کند.
امام صادق علیه السلام فرمود: به خدا قسم این گونه نیست و او دروغ می گوید منصور گفت: اکنون او را می آورم و بر صحت گفته هایش سوگند می دهم! آنگاه دستور داد جاسوس را آوردند.
آن مرد که برای اثبات سخنش سوگند یاد کرد و حضرت نیز به درگاه الهی عرض کرد: «خدایا، اگر دروغ می گوید او را بمیران» هنوز نفرین امام صادق علیه السلام تمام نشده بود که آن مرد بر زمین افتاد و به هلاکت رسید و خدمتکاران جنازه اش را بیرون بردند.
منصور که از این صحنه متحیر مانده بود برای جبران رفتارش هدایایی تقدیم کرد و از حضرت تقاضا کرد درخواستهای خود را بگوید!!
کافی، جلد ۶، صفحه۴۴۵.
09/05/2024
0 2 خواندن این مطلب 1 دقیقه زمان میبرد