منصور دوانیقی

۰۲ – فرمان قتل

منصور دوانیقی پس از استقرار در دار الاماره کوفه دستور داد امام صادق علیه السلام را از مدینه به کوفه (حدود هزار کیلومتر) بیاورند. او دستور داد شمشیر و سفره چرم را که مخصوص اعدام بود، آماده کنند. آنگاه به خدمتکارش گفت: «هنگامی که من با او مشغول گفتگو شدم و دستانم را به یکدیگر زدم، حمله کن و گردنش را بزن!» سپس دستور داد امام صادق علیه السلام را وارد دار الاماره کنند. حضرت در حالی که دعایی زیر لب زمزمه می کرد وارد شد. با ورود امام ناگهان منصور با خوشرویی برخاست و گفت: «مرحبا خوش آمدی یا ابا عبدالله ما سراغ شما نفرستادیم مگر اینکه خواستیم قرض هایت را ادا کنیم» سپس با ملاطفت احوال خانواده حضرت را پرسید و گفت: «قرض هایت و را می پردازم و هدیه ای تقدیم شما میکنم!» آنگاه به خدمتکار مخصوصش ربیع گفت: تا سه روز دیگر باید جعفر را نزد خانواده اش در مدینه بازگردانی؛ ربیع که خشم منصور هنگام ورود حضرت و تغییر ناگهانی تصمیمش را دیده بود فهمید که دعای امام باعث این تغییر رفتار شده است. به همین خاطر پرسید: «دیدید که شمشیر و سفره چرم بر زمین بود. آیا دعایی خواندید؟ حضرت فرمود: آری، وقتی غضب را در چهره او دیدم این دعا را خواندم «حسبي الرب من المربوبين …. تا آخر دعا». بحارالانوار، جلد ۴۷، صفحه ۱۶۲.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا